رهبری
تعریف رهبری (آکسفورد)
1. عمل رهبری گروهی از افراد یا سازمان.
2. (وبستر) زمانی که شخص مقام رهبری را دارد. قدرت یا توانایی رهبری افراد دیگر.
شخصی که به دیگران حکومت می کند، هدایت می کند یا الهام می بخشد.
تعاریف زیادی از رهبری مشابه این تعاریف خواهید یافت، اما رهبران فقط به دنیا نمی آیند. رهبرانی که من خواهم بود
منظور کسانی هستند که برای خیر بزرگتر بشریت رهبری می کنند، نه کسانی که رهبر می شوند به خاطر داشتن قدرت و
حرص و طمع برای حکومت بر دیگران به منظور احساس بزرگی نسبت به نیازهای خودخواهانه آنها. شما می توانید در یک شرکت ثروتمند 500 به یک رهبر بزرگ تبدیل شوید و همچنان مستقر باشید بدون اینکه اجازه دهید موفقیت شما را تحت تاثیر قرار دهد. هنگامی که در موقعیتی قدرتمند در شرکت قرار گرفتید، مسئولیت دارید آنچه را که می توانید برای دیگران انجام دهید، از استخدام، توسعه فرصت های بورس تحصیلی و مربیگری برای نسل بعدی. شما تنها کسی هستید که می توانید تعریف موفقیت خود را در رابطه با زندگی خود تعیین کنید.
همه ما به عنوان بخشی از زندگی خود به رهبری نیاز داریم، حتی اگر به این معنی باشد که فقط خودمان را رهبری می کنیم. بسیاری از ما خانواده خواهیم داشت و نیاز داریم که الگوی بزرگی برای فرزندانمان باشیم و به همسرمان کمک کنیم تا رهبر باشند. در یک خانواده، بسته به موقعیت، به نوبت رهبر هستیم. همین امر ممکن است در محل کار و محیط اطرافمان، حتی با دوستانمان نیز صدق کند. آنها ممکن است در موقعیتی قرار بگیرند که ممکن است نتیجه منفی داشته باشد، در آن زمان است که ما باید سعی کنیم آنها را به سمت مثبت هدایت کنیم. قبل از اینکه رهبر دیگران شویم، باید رهبر خود باشیم. ما باید دانشآموزان عالی با تحصیلات و همچنین دانشآموز بزرگ زندگی باشیم. آموزش رهبری همچنین به اطلاعاتی بستگی دارد که انتخاب می کنیم تا ذهن خود را با آنها پر کنیم و مهمتر از همه از فرآیند تفکر انتقادی خود برای تعیین اینکه با آن اطلاعات چه کاری انجام می دهیم استفاده می کنیم. فقط به این دلیل که شخصی به شما اطلاعاتی می دهد یا می بینید که از رسانه ها وارد شده است، به این معنی نیست که نباید آن را زیر سوال ببرید یا با انجام تحقیقات خود بررسی کنید که آیا درست است یا خیر.
این نوع آموزش تعداد دفعاتی که شخص یا نهادها از شما سوء استفاده می کنند را محدود می کند. بهترین محافظت ما از دانش و عملی کردن آن همراه با اشتراک گذاری آن در زمان فرا رسیدن زمان حاصل می شود. ما باید خود را طوری تربیت کنیم که در همه جنبه های زندگی رهبر شویم تا بتوانیم بیشتر از نسل های گذشته خود پیشرفت کنیم. این حق و وظیفه ماست.
تفکر انتقادی
تفکر انتقادی (آکسفورد)
1. تحلیل و ارزیابی عینی یک موضوع به منظور قضاوت.
توانایی تفکر واضح و منطقی. این شامل توانایی درگیر شدن در تفکر بازتابی و مستقل است. فردی با مهارت های تفکر انتقادی می تواند کارهای زیر را انجام دهد:
پیوندهای منطقی بین ایده ها را درک کنید
• شناسایی، ساخت و ارزیابی استدلال
•تشخیص ناسازگاری ها و اشتباهات رایج در استدلال
• مشکلات را به طور سیستماتیک حل کنید
• ارتباط و اهمیت ایده ها را شناسایی کنید
•در توجیه باورهای خود تأمل کند و ارزش های
تفکر انتقادی موضوع جمع آوری اطلاعات نیست. فردی که حافظه خوبی دارد و حقایق زیادی را می داند، لزوماً در تفکر انتقادی خوب نیست. یک متفکر انتقادی میتواند از آنچه میداند پیامدها را استنباط کند و میداند چگونه از اطلاعات برای حل مشکلات استفاده کند و به دنبال منابع اطلاعاتی مرتبط برای اطلاعرسانی خود باشد. تفکر انتقادی را نباید با استدلال یا انتقاد از دیگران اشتباه گرفت. اگرچه میتوان از مهارتهای تفکر انتقادی در افشای اشتباهات و استدلال بد استفاده کرد، اما تفکر انتقادی میتواند نقش مهمی در استدلال مشارکتی و وظایف سازنده داشته باشد. تفکر انتقادی می تواند به ما در کسب دانش، بهبود تئوری ها و تقویت استدلال کمک کند. ما می توانیم از تفکر انتقادی برای بهبود فرآیندهای کاری و بهبود نهادهای اجتماعی استفاده کنیم.
برخی معتقدند که تفکر انتقادی مانع خلاقیت می شود زیرا مستلزم رعایت قواعد منطق و عقلانیت است، اما خلاقیت ممکن است مستلزم شکستن قوانین باشد. این یک تصور غلط است. تفکر انتقادی با تفکر «خارج از چارچوب»، به چالش کشیدن اجماع و پیگیری رویکردهای کمتر محبوب کاملاً سازگار است. در هر صورت، تفکر انتقادی بخش اساسی خلاقیت است زیرا برای ارزیابی و بهبود ایده های خلاقانه خود به تفکر انتقادی نیاز داریم. (( http://philosophy.hku.hk/think/critical/ct.php ))